مطالعه تطبیقی آثار تقسیم قراردادهای ناقله به تملیکی و عهدی در فقه، حقوق ایران و فرانسه

نوع مقاله : مقاله پژوهشی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

نویسنده

دانشیار گروه حقوق دانشگاه اصفهان

چکیده

یکی از تقسیم­بندی­های قراردادهای ناقله، تقسیم قراردادها به تملیکی و عهدی است. این تقسیم در قانون مدنی فرانسه نیست و در ایران همواره اعتقاد بر این بوده که قراردادها در فرانسه عهدی بوده و تقسیم به عهدی و تملیکی منتفی است. همچنان که بر مبنای نظر برخی مبنی بر تملیکی بودن بیع کلی ما فی­الذمه ممکن است این اعتقاد شکل گیرد که تقسیم مزبور در ایران نیز لازم نیست و همه عقود ناقله تملیکی هستند. با وجود این، در دکترین و نیز در قوانین مدنی فرانسه و ایران نشانه‌هایی از وجود قرارداد تملیکی و عهدی به چشم می‌خورد. همچنین در ایران و فرانسه اعیان به معین و کلی تقسیم شده و این تقسیم بی‌ارتباط با قراردادهای تملیکی و عهدی نیست. هر چند نمی‌توان گفت تقسیم اعیان به معین و کلی ما فی‌الذمه همان تقسیم قراردادها به تملیکی و عهدی است، اما این امر می‌تواند نشان از تفاوت آثار قراردادهای ناقله داشته باشد. می‌توان به عنوان یک مسئله محل نزاع این پرسش را مطرح کرد که آیا در حقوق ایران تقسیم موضوع قراردادها به عین معین و کلی بر چه حکمتی مبتنی است؟ آیا می‌توان در حقوق ایران این تقسیم را به عنوان نشانه‌ای برای تقسیم قراردادها به تملیکی و عهدی مطرح کرد یا نه و چه اثری بر تقسیم قراردادها به تملیکی و عهدی مترتب می‌شود. به نظر می‌رسد در حقوق ایران و فرانسه تقسیم موضوع قراردادها بی‌حکمت نبوده و به نظر می‌رسد هم در حقوق ایران و هم فرانسه نمی‌توان منکر تقسیم قراردادها به قراردادهای تملیکی و عهدی شد. در حقوق ایران و فرانسه آثار این تقسیم، صرف‌نظر از پذیرش یا عدم پذیرش آن جمع‌آوری نشده و شاید این مقاله بتواند آغازی برای دکترین در آینده باشد که به شیوه تطبیقی در فقه و فرانسه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

A comparative study of the effects of contracts transmitter into contract property transmitter and the contract imposing obligations in islamic jurisprudence and Iranian and French law

نویسنده [English]

  • Alireza Yazdanian
Associate Professor, Department of Law, University of Isfahan, Iran
چکیده [English]

One of the subdivisions of the contracts among the works of the authors is the division of contracts into the contract property transmitter and the contract imposing obligations. This division is not in French civil law and in Iran and it has always been believed that contracts in the French are contracts imposing obligations and there is no division of contracts into the contract property transmitter and the contract imposing obligations. As it may be based on the viewpoint of some individuals that ownership of the obligqtion and the property transmitter nature of contract of sale generql may be based on the belief that the division in Iran is not necessary. Nevertheless, there are indications of the existence of the contract property transmitter in the doctrine and even in French law. Also, in Iran and France, the objects are divided into a definite and general, and this division is not impartial with the contract property transmitter and the contract imposing obligations. Although it can not be said that the division of the objects into a definite and general is the same as the division of contracts into a contract property transmitter and the contract imposing obligations but this could indicate the difference between the effects of the contract property transmitter and the contract non property transmitter. Although this is not a comprehensive division, this division does not prevent other divisions. It can be argued that the issue of the place of the dispute raised the question as to whether in Iran's law the division of the subject of contracts into the definite and general is based on what ruling and what works there? Is it possible in Iran's law to divide this division as an indication of the division of contracts into contract property transmitter and the contract imposing obligations, and what effect does it have on the division of contracts into a into contract property transmitter and the contract imposing obligations? It seems that in Iranian and French law, the division of the subject of contracts is not without effect, and it seems that both Iranian and French law can not be denied the division of contracts into into contract property transmitter and the contract imposing obligations. In the French civil law and in Iran, the effects of this division, regardless of acceptance or non-acceptance, have not been collected and perhaps this article will be the beginning of a future doctrine study that will be examined in a comparative way. 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Contract
  • property transmitter
  • obligation
  • object definite